آنچه که آیین داریوش بزرگ بود، آیین خشایارشاه نیز بود. این دو هرچند که در اخلاق وصفات کمی با هم متفاوت بودند، اما خشایارشاه در دین و آیین، از داریوش بزرگ پیروی میکرده است و همان جملات و عبارات و مفاهیمی را که داریوش بزرگ در کتیبه های خود بکار میبرده را در کتیبه های خود ارائه داده است. ما نمی دانیم که آیا ماخذ و مبنای این جملات و عبارات چه منبعی بوده است و آیا داریوش بزرگ، راساً خود چنین عباراتی را انشا کرده و یا از متن و یا متونی مقدس اقتباس کرده است. اما نظر دوم منطقی تر بنظر می آید. یعنی داریوش بزرگ با توجه به متونی مقدس درباره اهورامزدا، متن نوشته های خود را تنظیم کرده است. مانند چنین عباراتی : (خدای بزرگ است اهورامزدا که آسمان را آفرید، که این زمین را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی را از برای مردم آفرید. )
این جملات در آغاز اغلب کتیبه ها از داریوش بزرگ تا اردشیر سوم موجود است. در پایان اغلب کتیبه ها هم به چنین عباراتی بر میخوریم : آنچه که از کارهای نیک بوسیله من کرده شد جز اراده و خواست اهورامزدا نبود. او مرا و خاندانم و کشورم را نگاهبان باشد.
در قسمتی از یک کتیبه خشایار شاه چنین آمده است:
چون شاه شدم، یکی از این کشورها در حال شورش بود که به یاری اهورامزدا آنرا آرام و فرمانبر کردم، آنگاه در در میان این کشورها، جایی بود که مردم پرستش دیوها میکردند و پرستشگاه هایی از برای آنان ساخته بودند. بنابر اراده و خواست اهورامزدا، من آن پرستشگاه ها را خراب کردم و همه جا گفتم که دیوان را نبایستی پرستید و فرمانم روان گشت. جایی که پیش از آن دیوان پرستیده میشدند، من در آنجا اهورامزدا را با فروتنی ستایش کردم و کارهایی این چنین کردم و همه را بنابر اراده و یاری اهورامزدا به انجام رسانیدم.
ای تویی که در آینده زنده خواهی بود، ای تویی که پس از این زندگی خواهد کرد، هرگاه برآنی تا در زندگی شادکام باشی، هرگاه خواهانی که در مرگ، آرام و آسوده باشی، راه اهورامزدا را برگزین.
بر گرفته از بلاگ تخت جمشید